ارسطو، نخستين كسی است كه رسالهای در باره شعر از او در دست است، شعر را در مقابل نثر قرار میدهد و از شعر، سخن موزون را اراده میكند.
در جامعه ما تاریخ مذکر، نه تنها شعر زنان و شعر زنانه را در حاشیه نگه داشته بلکه ادبیات مسلط را نیز مردانه تصویر و تفسیر کرده است. بنابراین، تاریخ را باید دوباره نوشت، از تاریخ مردمان، تاریخ زنان، تاریخ حاشیه و تاریخ محرومان و شکستخوردگان باید گفت و بر تاریخ حاکمان پیروز، تاریخ مذکر، تاریخ سلطه و تاریخ اشراف خط کشید.
بازخوانی تاریخ شعر زنان و شعر زنانه جزئی از این بازسازی تاریخ است. بازسازی تاریخ رهایی در برابر تاریخ بندگی. تاریخ روشنایی در مقابل تاریکی. تاریخی آگاهی در برابر جهل و نادانی!
مطلب را با نقل قولی از مارکس به پایان میبرم.
کارل مارکس، بنیانگذار سوسیالیسم علمی، در نامهای به لودویک کوگلمان به تاریخ ۱۲ دسامبر ۱۸۶۸ نوشت:
«هر کس که چیزی از تاریخ بداند، این را نیز میداند که انقلاب عظیم اجتماعی بدون خروش زنانه غیرممکن است. سنجش میزان پیشرفت اجتماعی دقیقا با موقعیت اجتماعی عادلانه جنسیتی قابلاندازهگیری است.»(MECW، Marx Engels Collected Works – جلد 43).