Select Page
asdasd

یادداشتی از فیلسوف هندی:

استاد فلسفه دانشگاه دهلی‌نو نوشت: بازسازی و نجات غزه معادل با بازسازی جهان است و این باری است که جهان باید برای رهایی خود از سلطه سرمایه‌داری بر دوش بکشد.

به گزارش ایلنا، «دیوید دیودی» فیلسوف و نظریه‌پرداز هندی است. وی دانشیار فلسفه و ادبیات در دانشگاه دهلی‌نو است. حوزه تألیف و اندیشه وی فلسفه قاره‌ای و معاصر را در بر می‌گیرد و از میان آثار او می‌توان به «گاندی و فلسفه» اشاره کرد. آنچه در پی می‌آید، یادداشتی از این متفکر و نویسنده به بهانه آخرین تحولات در نوار غزه است که در اختیار ایلنا قرار گرفته است:

غزه همچنان مصیبت‌زده است. امروزه شاهد بربریت ذاتی سرمایه‌داری هستیم، زیرا ده‌ها هزار فلسطینی به دست دولت اسرائیل با همدستی متحدانش در غرب سلاخی می‌شوند. این باعث شده است که صدها هزار نفر در سراسر جهان برای پایان دادن به نسل‌کشی و آتش‌بس دائمی به خیابان‌ها بیایند.

در دموکراسی‌های به‌اصطلاح لیبرال، رهبران سیاسی از محکوم کردن نسل‌کشی اسرائیل امتناع می‌ورزند، در آن شریک هستند و فعالانه تلاش می‌کنند تا همبستگی با قربانیان آن را سرکوب کنند و با اتهامات یهودستیزی هرگونه نقد از اسرائیل را به محاق ببرند.

قبل از اینکه غرب، اسرائیل را مجبور به پایان دادن به نسل‌کشی کند، اسرائیل اجازه دارد چند فلسطینی را بکشد؟

زمانی که روسیه به ناحق تهاجم خود را به اوکراین آغاز کرد، رهبران غربی در مورد اینکه چگونه اقدامات روسیه «کاملاً غیرقابل توجیه» بود و «ما در یک نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین زندگی می‌کنیم» برای ما سخنرانی می‌کردند. با این حال، وقتی نوبت به نسل‌کشی اسرائیل علیه فلسطینی‌ها می‌رسد، همه اینها کنار گذاشته می‌شود. جنگ غزه به یک نیروی رادیکال برای میلیون‌ها نفر در سراسر جهان تبدیل شده است. بسیاری برای اولین بار تظاهرات می‌کنند و مشروعیت دولت‌های خود را برای حمایت از نسل‌کشی زیر سؤال می‌برند.

پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، فرانسیس فوکویاما اعلام کرد که بشریت به «پایان تاریخ» رسیده است؛ یعنی اینکه جامعه جهانی به گونه‌ای تکامل می‌یابد که لیبرال‌دموکراسی غربی را بپذیرد و این به‌اصطلاح توسعه‌یافته‌ترین شکل جامعه و بهترین تضمین‌ حقوق و آزادی‌های بشر برای همه را پذیرا باشد.

با این حال، این صرفاً یک ترفند ایدئولوژیک از سوی طبقه حاکم برای توجیه سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی بود که ثروت روزافزون را به ثروتمندان رسانده است. جنگ‌های بی‌شماری به نام «آوردن دموکراسی به افراد غیرمتمدن» از جمله در افغانستان به راه افتاده است. این همان چیزی است که این به اصطلاح ارزش‌های لیبرال‌دموکراتیک غربی اساساً نشان‌دهنده آن است.

دموکراسی‌های پارلمانی در سرمایه‌داری ظاهر یک انتخاب دموکراتیک را برای کارگران فراهم می‌کند، اما در عمل، قدرت در دستان بوروکراسی دولتی متمرکز با طبقه سرمایه‌دار است. ناکامی سرمایه‌داری در رسیدگی به افزایش فقر، جنگ و بحران زیست‌محیطی فزاینده گواه این امر است. علاوه بر این، در کشورهایی مانند هلند و ایتالیا، دولت‌های راست افراطی صریحاً انتخاب شده‌اند که حمایت فزاینده‌ای از سیاست‌های استبدادی و بیگانه‌هراسی نشان می‌دهند.

از لحاظ تاریخی، سرمایه‌داری در پشت توسعه استعماری، خلع ید از جمعیت بومی، جنگ‌های جهانی و تخریب طبیعت توسعه یافته است. امروزه، بلوکی به رهبری آمریکا و اروپای غربی از طریق نهادهایی مانند بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و مجمع جهانی اقتصاد، هژمونی اقتصادی خود را حفظ می‌کنند. آن‌ها سازماندهی شده‌اند و آماده‌اند تا در برابر هرگونه مقاومتی چه از جانب جنبش‌های طبقه کارگر و ستمدیدگان و چه از جانب قدرت‌های رقیب مانند چین، صف‌آرایی کنند‌.

در چارچوب هژمونی رو به زوال ایالات متحده، قدرت‌های امپریالیستی در حفظ اسرائیل به‌عنوان یک کشور مهاجرنشین اروپایی در خاورمیانه به‌عنوان «کشتی جنگی غرق‌ناپذیر» سهم واقعی دارند. اسرائیل برای ایالات متحده به عنوان یک اهرم فشار مهم در برابر ناسیونالیسم عربی عمل می‌کند که هژمونی ایالات متحده در منطقه را به چالش می‌کشد. اسرائیل همچنین نقش مهمی در حفاظت از منافع اقتصادی آمریکا در منطقه از طریق حفاظت از مسیرهای تجاری ایفا می‌کند. 

قبل از هفتم اکتبر، ایالات متحده در عادی‌سازی روابط بین اسرائیل و تعدادی از کشورهای خاورمیانه مانند مصر و عربستان سعودی نقش ایفا می‌کرد. با این حال، تناقض اصلی اسرائیل این است که به حمایت ایالات متحده متکی است. 

در حالی که بمب‌ها بر غزه فرو می‌ریزند، جهان باید یک جنبش توده‌ای قدرتمند برای شکستن این پیوند ایجاد کند.

باید اذعان کرد که ویرانی کنونی غزه نه تنها بدتر از جنگ‌های قبلی است، بلکه در تاریخ اخیر بی‌سابقه است، به‌ویژه با توجه به تعداد کشته‌شدگان نسبت به کل جمعیت این‌منطقه. برای مردم غزه، بهبودی از چنین ویرانی‌های گسترده آسان نخواهد بود. همانطور که اوضاع امروز نشان می‌دهد، روشن نیست که چه کسی هزینه این ویرانی‌ها را به عهده خواهد گرفت. هیچ بحثی در مورد مکانیسمی برای تأمین بودجه لازم یا هیچ تعهد قابل توجهی از سوی کشورها برای کمک به بازسازی غزه وجود نداشته است. حتی زمانی که دولت‌ها پس از حملات قبلی در غزه وعده‌هایی دادند، شاهد بودیم که اغلب به تعهدات خود عمل نکردند.

بازسازی و نجات غزه معادل با بازسازی جهان است و این باری است که جهان باید برای رهایی خود از سلطه سرمایه‌داری بر دوش بکشد. 

انتهای پیام/